سید امیر طاهاسید امیر طاها، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

گل واژه ی بهارم امیر طاها

گلواژه ی بهارم امیرطاها

بیایین تماشا........ عکسیه عکس......     بقیه ی عکسها.....                                  شیطنتهای خواهر وبرادر                                            مه یاس ونیاز وامیرطاها....تولد فاطمه جون           ...
14 اسفند 1391

گلواژه یبهارم امیرطاها ومدرسه.....

سلام عزیزم ای عکسها از مدرسه رفتنته......                                                 نیاز هم ذوق کرده که امیر مدرسه میره....   مشغول جمع آوری لوازمت...             اینهم نقاشی امیرم   نمونه لوح نویسی عزیزم     برای خوشنویسی امیرم.،آموزگار محترم ،بهش عکس ماشین دلخواه ج...
14 اسفند 1391

گلواژه ی بهارم امیرطاها......

سلام عزیزم .خوبی؟ من این عکستو خیلی دوست دارم.....     قربون این فیگورت بشم......         و این عکس خانوم گلم....مه یاس              کاردستی باخمیر ...وشکلهای تو     عزیزم خیلی دوست دارم........                                                  &...
14 اسفند 1391

'گلواژه ی بهارم امیرطاها

سلام.....به نام خدای مهربونیها....... امیرطاهای گلم کلاس اولی شده......... روز بیست ونهم شهریور با سلام وصلوات رفتی مدرسه.....من خواب بودم ذنگ زدی  و گفتی که مامانی کلاس اولی شدم....... من پیش عمه حسنا بودم .......پس از بیدار شدنم.....شنیدم زنگ زدی .خیلی خوشحال شدم بهت زنگ زدم .باهم کلی صحبت کردیم.مه یاس گلی هم صحبت کرد روز دختررو بهش تبریک گفتم......از دوستای جدیدت ،از مدرسه تون،از معلم ،و از مدیرتون گفتی......با بابابزرگ وعمه حسنا وعمو محمد حرف زدی.......حالا بقیه حرفهام رو تو ادامه برات میگم...... عزیزم.....عمرم......مامان نسرین گفت       موفق باشی.......عزیزم    ...
12 اسفند 1391

گلواژه ی بهارم امیرطاها

سلام عزیزم..خوبی زنگ زدم رفته بودی بازی.....مه یاس خانومی هم نبود مامانی گفت باهم رفتن دوچرخه سواری......خوش باشی عزیزکم.... چقدر خواهرحونو دوست داری.....یادته رفته بودیم پارک خودتومیکشتی تا تاب سوار بشی ولی به محض سوار شدن اگر نی نی دیگه ای میامد پیاده میشدی میگفتیم خوب چرا تاب بازی نمیکنی میگفتی نی نی مناظره .....انتظار بده قربون فهمت برم..... هروقت دوچرخه بازی میکردی هم دوچرخه اتو به همه میدادی ....ولی مه یاس گلی به محض دوچرخه خریدن دیگه بهت دوچرخه نمیداد...... اسکوترتم که مدام مال مه یاس گلی بود  و هزارتا زبون .....دادشی بازی کنم تومثل مردای گنده میگی بر خواهرجون ...ولی مواظبش باش......... مهزبونم......     &...
11 اسفند 1391

گلواژه ی بهارم امیرطاها ......

سلام گلم امیرم خوبی مامانی قربونت برم....دیروز چند دقیقه ای دیدمت وقتی بامامان نسرین ومه یاس گلی اومدین کار داشتین .چقدر بوسیدمتون..... عجله داشتین برین پیش عمه مهدیه...... وقتی میرفتین گفتی مامان شهین میخوام برم خرید عید ....بسلامتی عزیزم با نیاز کمی بازی کردین .ورفتین خوشحال وخندان ....همیشه شاد باشین در پناه خدا وماما وبابا عزیزانم.....توی لحظات کوتاهی هم وقتی میایی از مدرسه وخانوم معلمت تعریف میکنی....آخه خیتی دوستش داری.... موفق باشی پسرکم..... دوستتون دارم گنجشگ کوچولوی من.... اینم عکس یه ماشین مورد علاقه ات.......گفتی عید شاید بریم شمال ....خوش بگذره....... اینهم برات گذاشتم تا یاد آور مناظر زیبای شمال باشه.......... وقتی که ...
11 اسفند 1391

'گلواژه ی بهارم امیرطاها.....گنجشگ کوچولو

  سلام ....گنجشگکم.....تو اینقدر معصومی که واقعا مثل گنجشکی کوچک .......جیک جیک میکنی....و بالا وپایین میپری......  درون قلب کوچکت ،چه احساسی دار ی......بازی کنی وبازی..........             من خیلی بهت علاقه مندم .......هروز دلم میخواد ببینمت وبغلت کنم ........ولی افسوس ...تو مدرسه ای ...و منهم مشغول گرفتاریها دو سه روز میگذره دیگه دلم طاقت نمیاره تا بیام وببینمت .یا تو عزیزم بیایی دیروز که باهات حرف زدم کلی دلم آروم گرفت........گفتی که مشقهامو نوشتم .میخوام کمی با بازیهای کامپیوترم بازی کنم و بخوابم..قربونت برم حالا برو لالا کن پسرم. ...
9 اسفند 1391