سید امیر طاهاسید امیر طاها، تا این لحظه: 19 سال و 7 روز سن داره

گل واژه ی بهارم امیر طاها

گلواژه ی بهارم امیرطاها

سلام ................سلامی به شکوفایی بهاران گلم عید شده ......الان حتما خوابی . یا منتظر بابا،که باداداش محسن ومامانی برای نماز عید قبول باشه.....   روزه های کله گنجشکی .....دیروز میگفتی مامانی ،من امسال ،روزی دوتا روزه گرفتم...... وقتی نگاهت کردم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!گفتی اذان صبح وقتی سحری میخوردم .ظهر افطار میکردم .....دوباره نیت میکردم.......فقط آب میخوردم........     همه ی این گلها تقدیم روزه داران........     بخصوص،از نوع کله گنجشگیها...... ماما شهین فدات بشه .....سید کوچولو       خوب حتما ،الان پیدات میشه بالب خندون...... به همه بوس میدی وتب...
29 مرداد 1391

گلوا}ه ی بهارم امیرطاها

سلام گلم.                                                                            پسرم از ساعت ده صبح،شما ومه یاس پیشم بودین. تابابا محمد وعمو از دکتر اومدن. الحمدولله بابا فقط به یک اسپاسم عضله ی کلیه دچار شده بود که با آزمابیشاتی که انجام دادند .وسو...
28 مرداد 1391

گلوا{ه ی بهارم

عید فطر فرارسید......   ماه روزه داری ،و........ به پایان رسید.... عید سعید فطر بر شما مبارک باد......   پسرم شما حالا حالاها راه داری تا به سن تکلیف برسی. ولی خوشبختانه با روزه های کله گنجشکی تمرین کردی . خدایارو یاورت باشه.......             ...
28 مرداد 1391

گلواژه ی بهارم

سلام...... سلام به روی ماهت .....به چشمای سیاهت....... زوار کوچولو زیارت قبول .......خوش میگذره ......اصلا یاد منم هستی؟ هنوز نیامدی .....دلم واستون پرمیزنه ......هرجاهستی به سلامت........... دیگه دیدارت نزدیک شده.........رفنی زیارت آقاعلی ابن موسی الرضا .......سلام منو رسوندی؟فدات بشم   هر روز فکر میکردم صداتو میشنوم ....ولی نه اشتباه میکردم...... امروز نه روزه رفتی مشهد.......روز پنجشنبه پنجم.............خوش باشی .......منتظرتم گلم.......... جتما چقده بزرگ شدی؟ کی مییایی؟امروز یا فردا به مامان نسزین زنگ زدم چیزی نگفت.................   شما هم با داداش محسن میخواستی برین استحر.......  ...
27 مرداد 1391

گلواژه ی بهارم

سلام گلم ......سلام عزیزمهربانم......... شب قدر با مه یاس گلی پیش من بودین......جون وقتی مراسم احیا تموم شده بود. شما ومه یاس گلم نزدیک بود زیر پای مردم له شید ......خدا رحم کرد وشب بعد شما پیش من مشغول دعا از طریق رسانه ها شدید وبا دستهای پاکتان وقلب معصومتان برای همه دعا میکردید....... عزیزم تو چقدر پاکی ........تو برای مولای متقیان سیه پوشی........   تو ساداتی ومعصومی.......دوست دارم ......فدات میشم ...مهربان با اون چشمات که وقتی نگاهم میکنی برات میمیرم........   وقتی کاری داری چنان با احساس پاکت مطرحش میکنی نمی توانم ردت کنم .ولی تواینقدر منطقی هستی ،چندین بار کلمه ی اگر ممکن هست رو به زبون میاری که من واقعا ...
27 مرداد 1391

گلواژه بهارم امیرطاها

سلام گلم .عزیزم .پنج شنبه امتحان روخوانی قرآن داری موفق باشی.....   برات دعا میکنم ..... دیشب پیشم بودی باهم حرفهازدیم ..حسابی با نیاز کوچولو بازی کردین ....       براتون قصه گفتم .ولی اصلا پذیرای قصه نبودین وفقط تخلیه ی انرژی براتون کارساز بود ....بالا پایین .خنده وخوشجالی .خلاصه از عاقبت کار می ترسیدم.....       بلاخره ساکت شدین براتون میوه وشوکلات آوردم .آخه خیلی انرژی مصرف کردین .......   ساعتی نگذشته بود ثنا فسقلی هم با مامان وباباش اومدن .بچه ام هاج وواج شماهارو نگاه میکرد .   گفتیم .بله شماهم چند وقت دیکه همکاری ...... شادباشید وسل...
25 مرداد 1391

گل واژه ی بهارم.امیرطاها

سلام ..... گل گلدونم ،؛نمک نمکدونم.،سیب سرخ خراسونم....................... پسرم ....دیشب  اومدی پایین .رفته بودی آرایشگاه.........مثل ماه بودی . ماه تر شدی.......عمه هدا ازت عکس گرفت .همه بوست کردن گفتن ماشالله.......................... گفتی میخوام برم حمام ......آخه فردا عازم پابوسیه حضرت امام رضا هستی....... زائر کوچولو خدا پشت وپناهت........... مامانی گلم هر سال زوار امام رضا میشی.از خدا خواستم که به سلامتی بری وبرگردی....... خوش بگذره..... خیلی خوشحال بودی .شاد وشنگول و حسابی سرحال ..........                   &n...
23 مرداد 1391

پست9

سلام ................ گلم .عزیزم ......نفسم ......جیگرم ........سیب سرخم فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.بشم. تو گلی از گلهای بهشتی ......باعطر سادات وعلویون...... پسرکم .با دوچرخه خوب جولان میدی..... بابا محمد قول داده بود که دوچرخه ات رو درست کنه ......حالا کمتر به من سر میزنی ......ولی من صداتو میشنوم ...خوشحالم .........که سرحالی شاد بازی میکنی.... امسال محصل میشی.نازنینم...قبلا هم مهد قرآن میرفتی .و الان هم که میری ..قربون قدآن تلاوت کردنت برم ...تازه قرآنتم باید عثمان طاها باشه . دیشب رفتی با آقایی تمام وضو گرفتی .و به تلاوت آیات شریف قرآن شدی .....   و جالب این که وقتی رفتی وضو بگیری....
23 مرداد 1391

گلواژه ی بهارم

سلام ................زوار امامرضا خوش آمدی .......ماشین بابایی رو دیدم که بیرون پارک کرده ......   حدس زدم حتما شب تو زاه بودین ......خسته ومونده نباشین.......پس الان خواب خوابین.عمه هدا سراغتو مگرفت ....می گفت .مامانی داداش محمد ونسرین نیامدند ......گفتم نه .ولی پس از یک ساعنت دیگه به سلامتی رسیذین ......منم دوباره برات نوشتم ...... ولی یواشکی وتند تند ....به خواب گلم.....تا خستگی رو از تن به در کنی........   این گلها سرراهت تا توبیایی............ ...
23 مرداد 1391