سید امیر طاهاسید امیر طاها، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

گل واژه ی بهارم امیر طاها

پست9

1391/5/23 11:22
162 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ................

گلم .عزیزم ......نفسم ......جیگرم ........سیب سرخم

فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.بشم.

تو گلی از گلهای بهشتی ......باعطر سادات وعلویون......

پسرکم .با دوچرخه خوب جولان میدی.....

بابا محمد قول داده بود که دوچرخه ات رو درست کنه ......حالا کمتر به من سر میزنی ......ولی من صداتو میشنوم ...خوشحالم .........که سرحالی شاد بازی میکنی....

امسال محصل میشی.نازنینم...قبلا هم مهد قرآن میرفتی .و الان هم که میری ..قربون قدآن تلاوت کردنت برم ...تازه قرآنتم باید عثمان طاها باشه .

دیشب رفتی با آقایی تمام وضو گرفتی .و به تلاوت آیات شریف قرآن شدی .....

 

و جالب این که وقتی رفتی وضو بگیری.با جوراب رفتی .وقتی به مسح پاهات رسیدی .متوجه شدی حوراب به پا داری .با عجله اومدی وجورابتو در آوردی واز نو وضو گرفتی.......فدات بشم

گلم بزرگ شو تجربه بیاموز......احتیاجت میشه ......

امروز اومدی پایین .....کلی با عمه حسنا گفتی خندیدی .

گلم آرزوهای خوبتو برآورده کنه .آن که آسمان رو می گریانه تا گلها بروی تو بخندن.....

لباس فرم مدرسه ات خیلی قشنگن .امیدوارم بابه تن کردن لباست .دریابیکه آموزنده ای هستی برای درس گرفتن ویاد گرفتن مطالب زندگیت........پسرم شاد زیستن وخوب وشاد زیستن،خوب وشاد وسربلند وسرافراز زیستن ،ازنعمات خدای مهربان است .که برایت آرزومندم.....

 

وحالا برات قصه ای بگم.................

نام قصه من (هدیه ی بزرگ)

خدایا.......

یکی بود .یکی نبود .......ولی همیشه خدای مهربون همه جا بود....

باباومامان پروانه ای بودند .و نی نی پروانه ای......این نی نی پروانه .با خدای خودش راز ونیاز میکرد .آخه دیده بود بابا ومامان پروانه با خدای خودشون چه جوری حرف میزنند .ومی گفت.................

خدایا........................

تو این درخت توت رو به من نشان دادی ،وبه من گفتی که از برگهایش بخورم.....و من حسابی از برگ تازه ی درخت توت خوردم.و سیرشدم.

حالا می خواهم همینجا یک خانه برای خودم درست کنم..تا بخوابم .و به بندگانت چگونه به تو رسیدن را نشان بدهم....آخه تو پیله ی زندگیم ،هدفی زیبا دارم....تابه بندگانت راز های معاد وقیامت را نشان بدهم..............................و تبدیل به پروانه ای زیبابشم ...یعنی اگر خوب بودی و وظایفت وعبادتت رو خوب انحام دادی ......

پس از پیله ی برزخت بهشتی بشی .........

و مثل پدر ومادرم پروانه ای زیبا بشم.......

این درخت توت ،یک هدیه ی بزرگ وبزرگ از طرف تو خدای بی نهایت خوبم است.......

هم غذای من هم خونه ی من ......

خدایا................

از تو خیلی ممنونم.که این هدیه ی خوبت رو به من بخشیدی......

ولی منهم با کارهام تورو شاد میکنم .........تو خودت میدونی چه حوری.......

با تنیدن تارهای ابریشمی ........

وهدیه دادن به آدمات .........و بدونند /که همه موجودات خدا بهر کاری خلق شدند......حالا عزیزم .به نتیجه های خوبی میرسیم.....

١-انسانی وباید به انسانیت خوبت واقف بشی......

٢-هدفت بزرگ وبزرگ باشه ....

٣-برای هدفت کوشا باشی......

٤-شاکر باشی ......

٥-با بودنت ثمر بخش باشی وباعث شکوفایی دگران باشی .......

٦-با بودنت زینت بخش زندگی بابامحمد وماما نسرین باشی.......

٧-ابریشم خیالت تا اوج خدایی سیر کنه .........

٨-عزیزم مفید ومفید ومفید باشی....

 

٩٩-نتایج کارهات برای خودت ودیگران موجب ارتقا باشه........

١٠-و مهم این که بنده ی والای خدا باشی.................

 

 

 

من ایمان دارم ....توخوبی ...وخوبی.... تو نوه ی گلم......

 

مهربانم.........................

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)