سید امیر طاهاسید امیر طاها، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

گل واژه ی بهارم امیر طاها

گلوا}ه ی بهارم امیرطاها

سلام گلم....... دیشب اومدم نبودی.با مامان وبابارفته بودین بیرون .اول خیلی ناراحت شدم.ولی بعد فکر کردم پسرم رفته بگرده با مامانی وباباجونی وبرادرجون وخواهرجونی کلی خوشحال شدم........ امروز کلاسهای دارال قرآن شروع میشه.شما باید برای ادامه حفظ وقرآئت کلام الله مجید کلاس بری .موفق باشی ،مامانی مارو هم دعا کن، تا  اهل باشیم وبنده ی خدا ونه هیچ کس دیگری.......و روی گردان از شر شیطان پلید.......بهشتش ارزانی تو گلم که خوب خوب برای کسب علم ،از کتاب مقدسمان ،از کتاب آسمانی قرآن شروع کردی.     گلم پسر مهربونم دوست دارم به اندازه ی ی دنیا..... اگر ی روز حتی ی روز تو مه یاس رو نبینم دلتنگتون میشم میخوام م...
21 شهريور 1391

گلوا}ه ی بهارم امیرطاها

  سلام گل گلام .سیب گلابم . مامانی خوبم اگه بگم واست دلم تنگه دروغ گفتم .............اگه بگم دلتنگتم بهم حق بده.......چون خیلی نگرانتم .....از آینده ی نا معلومی که در انتظارته .....تو جامعه ی پر از خوب وبد .....مامی جون برات خیلی دعا میکنم....و همین طور بچه های خوب وعزیز دیگه ،اینشالله که موفق باشی...... باید عین این مورچه زحمت بکشی.....وازشکستهای احتمالی نترسی...قربونت برم امسال باید دنبال سرنوشتت بری یعنی علم آموزی .آخه دیگه مرد کوچولویی شدی .و آقایی بزرگ.کلاس اولی شدی عزیزم.....   پسر گلم این روزها تو خیلی دلت گرفته من میدونم ....امروز کلی با هم درد دل کردیم ......گفتم دوست دارم گفتی منم ....گفتم چقدر دو...
16 شهريور 1391

گلوا}ه ی بهارم.امیرطاها

سلام سیب سرخ من........ مهربونم......   عزیزم.برات بگم از دیروز ....مشغول جمع کردن وسایل بوذم .متوجه شدم زنگ زدی ...وقتی ذر و باز کردم.دیدم تو گل پسرمی !!!!!!!!!!!!!!!گفتم بیا تو گفتی نه مامانی بازی میکردم.....   گفتم پس چکار داری ؟گفتی برات بیسگویت آوردم.....گفتم خودت بخور......گفتی من دارم .گفتی بیسگوت مادره......گفتم ممنون......بوسیدمت . دوباره گفتی مادره .....................تازه متوجه شدم .چی میگی..... چون مادرت بودم .برام بیسگویت مادر آوردی......قربون قدت بزم....فدای مهربونیهات بشم......    ...
11 شهريور 1391

گلوا}ه ی بهارم

سلام گلم.ماداریم ازینحامیریم .....دلم براتون تنگ میشه......هرچند زیاد دور نیستیم... این ترن تند رو برای تو هر وقت دلت تنگ شد بیا پیشم..... راستی دیروز که پیشم بودی با بابا ومامان نسرین حرف میزدیم ...که اومدی گفتی مامانی برات برقصم. گفتم برقص......شروع کردی از قبلا هم با فاطمه هماهنگی کرده بودی ..آهنگ مورد نظرت رو برات گذاشته بود رقصیدی و خوب هم رقصیدی........   مه یاس گلی هم اومد ،گفت منم برقصم؟گفتم شما هم بفرمایید..... ...
3 شهريور 1391

گلواژه ی بهارم امیرطاها

سلام گل گلابم .......تبریکککککککککککککککککککککککککک گلم عزیزم .خبرخیلی خوبی از مامانسرین شنیدم،که آزمون  قرآنت رو با موفقیت گذروندی .تبریک میگم. همیشه پنجره ی زندگیت رو به گلهای شکوفای موفقیت باز بشه.... ......تبریک مخصوص...... این شاخه ی گل تقدیم به تو عزیزم.                                                   عزیزم ،همیشه موفق باشی وبهترین...... امسال آغاز سال اول تحصیلت، آغا...
3 شهريور 1391

گلواژه ی بهارم امیرطاها

سلام ................سلامی به شکوفایی بهاران گلم عید شده ......الان حتما خوابی . یا منتظر بابا،که باداداش محسن ومامانی برای نماز عید قبول باشه.....   روزه های کله گنجشکی .....دیروز میگفتی مامانی ،من امسال ،روزی دوتا روزه گرفتم...... وقتی نگاهت کردم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!گفتی اذان صبح وقتی سحری میخوردم .ظهر افطار میکردم .....دوباره نیت میکردم.......فقط آب میخوردم........     همه ی این گلها تقدیم روزه داران........     بخصوص،از نوع کله گنجشگیها...... ماما شهین فدات بشه .....سید کوچولو       خوب حتما ،الان پیدات میشه بالب خندون...... به همه بوس میدی وتب...
29 مرداد 1391

گلوا}ه ی بهارم امیرطاها

سلام گلم.                                                                            پسرم از ساعت ده صبح،شما ومه یاس پیشم بودین. تابابا محمد وعمو از دکتر اومدن. الحمدولله بابا فقط به یک اسپاسم عضله ی کلیه دچار شده بود که با آزمابیشاتی که انجام دادند .وسو...
28 مرداد 1391

گلوا{ه ی بهارم

عید فطر فرارسید......   ماه روزه داری ،و........ به پایان رسید.... عید سعید فطر بر شما مبارک باد......   پسرم شما حالا حالاها راه داری تا به سن تکلیف برسی. ولی خوشبختانه با روزه های کله گنجشکی تمرین کردی . خدایارو یاورت باشه.......             ...
28 مرداد 1391

گلواژه ی بهارم

سلام...... سلام به روی ماهت .....به چشمای سیاهت....... زوار کوچولو زیارت قبول .......خوش میگذره ......اصلا یاد منم هستی؟ هنوز نیامدی .....دلم واستون پرمیزنه ......هرجاهستی به سلامت........... دیگه دیدارت نزدیک شده.........رفنی زیارت آقاعلی ابن موسی الرضا .......سلام منو رسوندی؟فدات بشم   هر روز فکر میکردم صداتو میشنوم ....ولی نه اشتباه میکردم...... امروز نه روزه رفتی مشهد.......روز پنجشنبه پنجم.............خوش باشی .......منتظرتم گلم.......... جتما چقده بزرگ شدی؟ کی مییایی؟امروز یا فردا به مامان نسزین زنگ زدم چیزی نگفت.................   شما هم با داداش محسن میخواستی برین استحر.......  ...
27 مرداد 1391