پست5
بانام ویاد خدای مهربان.سلام....... پسرم .حمد وثنا خاص خدای یکتاست.........وبس. شیطونکم .خوبی مامانی .قربونت برم . دیشب ی سر اومدی پایین .شام خوردی .طبق معمول گفتی الاهی شکر دستت درد نکنه مامانی...... گفتم نوش جان .برات آلبالو آوردم .داشتی میخوردی که مامان نسرین زنگ زد .ازم چیزی خواست .گفت بده امیر بیاره . وقتی نگات کردم بدون چون چرا پذیرفتی .ولی میدانستم .ازته دلت راضی نیستی......برات مقداری آلبالو ریختم وگفتم حالا برو با مه یاس بخور......گفتی نه نمیخواد ....منظورتو متوجه شدم .نمیخواستی به این زودی بری بالا........ولی رفتی .گفتم مامانی فردا بیا .گفتی آخه کلاس دارم ......بوسیدمت وبا رودربایستی ........بالاخره رفتی.بالا.....
نویسنده :
ماماشهین .....00(آواز قو)
10:38